معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

معراج در 15 ماهگی

  رشد فیزیکی معراج،مرد کوچک ما - به خوبی می تونه راه بره . - با کمک می تونه از پله ها بالا و پایین بره. - سعی به دویدن می كنه. - از میز، صندلی و یا هر چیز ديگه اي بالا میره. - از بازی کردن لذت می بره. - سعی به پرتاب کردن و شوت کردن توپ می كنه. رشد ذهنی آقاکوچول : - حدود 20 لغت ميگه. - از دستورات ساده پیروی میكنه. رشد احساسی عزيز دلم ، عسل كوچوي مامان : - از اینکه مورد توجه باشد لذت می بره. - خودش را کاملا می شناسه. - دلش نمی خواد کوتاه بياد.خیلی لجباز ویکدنده است . - چهره های آشنا را در عکس می شناسه. - دوست داره به تنهایی بازی كنه. - گروه سنی 10ـ15ساله ها رو برای بازی دوست داره . ...
25 تير 1391

روزهای مادرانه

  این روزها خیلی از دور و بري هايم می‌خواهندبدانن که روزهای مادرانه چطور می گذرد. می‌پرسند چه حسی دارد یا چی فکر می‌کنم یا چه‌قدر پسرم را دوست دارم! سوال عجیبی است، اما عجیب‌تر از آن جوابش است. می خواهم تمام و کمال برایشان توصیف کنم روزهای مادرانه را ,اما هر بار از گفتن این روزها بغض راه گلویم را می بندد و اطمینان دارم آنها از چشمایم می خوانند که چه شیرین و گاهی سخت می گذرد روزهای مادرانه , شیرین به خاطر تمام لحظه هایی که با پسر قشنگت هستی و سخت به خاطر تمام لحظه هایی که نمیتوانی به کارهای خود برسی و تنهاییت , شیرین به خاطر بازیهای کودکانه او , شیرین زبانیهای کودکانه اش, خنده و گریه های او و سخت به خاطر م...
25 تير 1391

سفرکوتاه به شمال

چهارشنبه شب تصمیم گرفتیم که یه سفر کوتاهی داشته باشیم به چالوس(آخه حدود دوماه بود که برنامه ریزی میکردیم و جور نمیشد).صبح پنجشنبه سه تایی ساعت 5.45 دقیقه حرکت کردیم معراج کوچولو خواب بود. ساعت 9.15 رسیدیم پارک جنگلی فین حدود دو ساعت جنگل بودیم و بابایی کمی استراحت کرد معراج هم صبحانه شو تو جنگل خورد.   از اونجایی که به پسر گلم قوله دریا رو داده بودیم اونم همش میگفت  : دَیی آب بازی یعنی بریم دریا آب بازی کنیم به همین دلیل ساعت 11.15 دریا بودیم اولش کمی میترسید و بعد بچه هارو دید کمی ترسش ریخت ولی نذاشت اصلا لباساشو در بیارم کمی که دستت یا پات کثیف میشدخیلی ناراحتی و غرغرمیکردی وقتی که مامانی جت اسکی سوار...
24 تير 1391

پسرم،دوستت دارم

تمام ترانه هایم ترنم یاد توست و تمام نفسهایم خلاصه در نفسهای توست ای زلال تر از باران و پاکتر از آیینه به وجود پر مهر تو می بالم و تو را آنگونه که میخواهی دوست دارم ای مهربان - پرنده خیالم با یاد تو به اوج آسمانها پر خواهد گشود و زیبایی ات را به رخ فرشتگان خواهد کشید تبسمی از تو مرا کافیست که  از هیچ به همه چیز برسم   معراجه عزیزم باتمام وجود عاشقت هستم و با توزندگی میکنم و با تو زنده هستم.مامانی جونم نمیدونی بعضی وقتها که یه اخم کوچیک بهت میکنم از درون آتیش میگیرم و تو ناراحت میشی میخام برای همیشه بمیرم. معراج یادگرفته میگه : مامانینَب(مامان زینب) ، بابو (چاقو) ، جیگَ(جیگر) ، عَت...
21 تير 1391

تعطیلات آخر هفته

    خیزید حضور پسر فاطمه امشب    لبیک بگویید به مهدی همه امشب چه خوشست من بمیرم به ره ولای مهدی   سر و جان بها ندارد که کنم فدای مهدی   91.04.15 ـ نیمه شعبان بود به همین مناسبت یه سر رفتیم پار ک و کلی خوش گذرونی کردیم به شما گل پسرم که خیلی خیلی خوش گذشت و برای اولین بار چرخ و فلک سوار شدی و کلی خوشت اومد توی پارک کلی نذری پخش میکردن و شما آقا پسر از هیچ کدوم نمیگذشتی و همه رو می خوردی و از اونجایی که عاشق اب هستی ما رو نیم ساعت کنار دریاچه نگه داشتی خلاصه اینکه برای شام رفتیم خونه باباجی (بابای مامان زینب) و شب هم اونجا موندیم . جمعه رفتیم خونه آقا جی (بابای بابامجتبی) که شم...
18 تير 1391

جوانمردانم روزتان مبارک

  خواهي که ببيني رخ پيغمبر را بنگر رخ زيباي علي اکبر را در منطق و خلق و خوي او مي بيني با ديده ي جان محمدي ديگر را *ميلاد شبيه ترين آينه ي پيغمبري مبارک*  روز جوان بر شما همسر عزیز و خوبم و شما گل پسر خوشگلم مبارک باد.عزیزانم خیلی دوستتون دارم با شماست که زندگیم پراز رنگ و بوی خوبی گرفته انشااله همیشه سالم و سلامت باشید.    جوان کوچولوی مامانی یادگرفته میگه : باهزار عشوه و ناز میگه: ، آباسی(آب بازی) ، آلالو(آلبالو) ،ماماجی(مامان جون) ، باباجی(باباجون) ، دودو (جوجو) ، باتی (باطری) ، آیو(آلو) ، اُلو(هلو) ، اُدو(اتو) از معراج میپرسم موهات کو؟ میگه : رَ  میگم کجا؟ ...
14 تير 1391

معراج و هم بازیش

معراج جونم عروسکش النا رو خیلی دوست داره بیشتر اوقات با هم بازی میکنن.به عکس زیر توجه فرمایید... معراج قبل از کچل شدن   ...
11 تير 1391

معراج کچل شده

چند روز پیش تصمیم گرفتیم به خاطر رشد بهتر موهاش معراج رو کچل کنیم. معراج و رنگین کمان قناری یاد گرفته میگه: ای دی(سی دی) ، ...
3 تير 1391

کوچولو موچوله مامانی

پسر عزیزم  پنجمین دندان شما هم در آمد ولی کمی تعجب آوره . دندان آسیاب...  لثه پایین سمت چپ . ولی خیلی اذیت شدی مامانی الهی بمیرم و هرچی دردو بلای شماست بیاد برای من . در ضمن مارو هم کمی اذیت کردی.چندروز پیش اتو داغ بود و انداختی روی پای قشنگت و یه خط 10سانتی سوخت. آخه پسرم خوبه کمی هم آروم باشی خیلی شیطون شدی معراج یادگرفته میگه : آلالو (آلبالو) ، اُدو (اتو) ، اَیراَلی (امیرعلی) ، داغ ، اَاَه(آشغال)     بدون شرح ...
27 خرداد 1391

درباره معراج

امروز 90.11.17 معراج جونه من : 9 ماه و 27 روزه است کلمات مقابل رو تازه یاد گرفته :: ماما ـ ممه ـ به به ـ بده ـ دایی وقتی که از مهمانی میاییم خیلی دلتنگی میکنه اسم یکی از عروسکهاش محراب ، اونو خیلی دوست داره تازگیا خیلی شیطونی میکنه میخواد از همه چیز سردربیاره ، با همه چی کارداره، نمیذاره تلفن یا موبایل دست بگیریم خلاصه اینکه کمی اذیت میکنه مرواریدهای دهنش داره زیاد میشه (دندون خرگوشیهای لثه بالاییش داره درمیاد) ...
27 خرداد 1391