معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

معراج خیلی اذیت میکنه

1391/6/12 15:03
نویسنده : مامانی
269 بازدید
اشتراک گذاری

آقا پسر مامانی به یاد داشته باش این روزهارو مینویسم که بمونه چقدر مامانی رو اذیت میکنی  بزرگترین مشکل من و شما غذا نخوردنته...  که خیلی رنجم میده به خاطر همه چیز گریه میکنی و با گریه کاراتو پیش میبری نمیدونم باید چه کار کنم خیلی به من وابسته شدی یه لحظه که از جلوی چشمات دور میشم هزار بار داد میزنیییی  : مامانینَب مامانینَب آخرش هم با بغض دنبالم میگردی وقتی که بابایی خونست خیلی اذیتش میکنی اونم طفلک بدون هیچ چون و چرایی در خدمت شماست  کافی بفهمی میخاهیم بریم جایی انقد داد میزنی در میزنی گریه میکنی که همیشه یه چیزی جا میذاریم تو خونه...

خلاصه اینکه یادت باشه عزیز دلم مارو خیلی اذیت میکنی .ولی با این حال هر روز بیشتر عاشقت میشیم عاشق شیرین کاریهات ، عاشق کارخرابی هات ، عاشق شیطنتت ، خلاصه از اعماق وجودم دوستت دارم جوری که وقتی خوابی دلم برات خیلی تنگ میشه دوست دارم بیدارت کنم که برام شیرین کاری و شیرین زبونی بکنی . معراجم ، عشقم ، امید من برای زندگی هستی بمون تا بمونم

 

اولین کار هنری معراج

عکاسی

چند روز پیش داد زدی گفتی :دوبی دوبی ـــــ دادم دستت گفتی :  خامو خامو، اوشن اوشن

وسرانجام عکس فوق پدید آمدنیشخندنیشخندنیشخندنیشخند

معراج عاشق کفشه ،کفش مامانی و بابایی رو هم به خوبی میشناسه

کفاشی

معراج بلده بگه : غغا(غذا) ، قاقو(قاشق) ، قوقوقولی(صدای خروس) ، مووووو(صدای گاو) ، گوری(گوریل) ، اِتاره(ستاره) ، هَر(خر)، میزنه پشته دستش میگه : وای وای 

وقتی میگم کجایی دستش رو میزاره روی صورتش و میگه : نی نی(یعنی معراج نیست) چندلحظه بعد میگه: اُاُاُ

دعا می کنم که هیچگاه چشمهای زیبای تو را
در انحصار قطره های اشک نبینم
دعا می کنم که لبانت را فقط در غنچه های لبخند ببینم
دعا می کنم دستانت که وسعت آسمان و پاکی دریا و بوی بهار را دارد
همیشه از حرارت عشق گرم باشد
من برایت دعا می کنم که گل های وجود نازنینت هیچگاه پژمرده نشوند
برای شاپرک های باغچه ی خانه ات دعا می کنم
که بال هایشان هرگز محتاج مرهم نباشند
من برای خورشید آسمان زندگیت دعا می کنم که هیچگاه غروب نکند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)