فصل پاییز که شد
سلام گوگولی مگولی !
سلام نون تنوری!
سلام کتری و قوری!
سلام پری و هوری!
سلام پیرهن توری!
تو که سنگ صبوری !
کریستال و بلوری !
فدات بشم چه جوری?!؟
********************************
فصل پاییز که شد
قسمتی از روح من پرواز کرد
شاپرک هم ناز کرد
باز در اندوه بارانی
خودم را شسته ام
حرف های بی محابا گفته ام
فصل پاییز که شد
انتقام از من نگیر ای روزگار
من خودم از زهر هجرش پر نصیب
از فراق یار گشتم بی شکیب
با سکوت و گریه های انتظار
فصل پاییز که شد
او که نقاش ازل بوده و هست
رنگ زردی به درختم بخشید
باد سردی به حیا طم پیچید
بوی باران به اتاقم آمیخت
و اناری خندید
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی