معراج و خونه جديدش
پسر عزیزم ناز خوشگلم این روزا خیلی سرم شلوغ بود و نتونستم به وبت سر بزنم البته اینترنت خونه جدیدمون هم وصل نیست . بالاخره اسباب کشی کردیم و جابه جا شدیم و تو این مدت هم شما کلی شیطنت و بازی گوشی کردی که زیاد یادم نبوده که برات تعریف کنم . یکی از بهترین شیرین زبونیهات اینه که :
وقتی کار اشتباهی انجام میدی و خودت هم متوجه میشی ، صداتو نازک میکنی و با یه لحن قشنگ میگی : مانی جون قهری؟؟؟ ومن جواب نمیدم و باز هم تکرار میکنی تا وقتی که بگم قهر نیستم ادامه میدی .
و بعد میگی |: هِتَتی (ببخشید) مانی جون آشتیی
ومن میگم : بله
و بلند میشی و منو میبوسی .
الهی قربون دله نازک و مهربونت برم خیلی مهربونی . بعضی وقتها پیش خودم فکر میکنم که قدرت رو نمیدونم و خیلی ناراحت میشم .
پسر عزیزم خیلی دوستت دارم . از صمیم قلبم خدای مهربون رو شکر میکنم که همچین پسری رو به من هدیه داده .
خداجونم سپاس گذارم از این همه مهربانیت
تو این مدت یکی از مشغله هامون خرید عید جنابعالی هم بود ،البته هنوز تمام نشده و همچنان ادامه دارد
چند روز پیش صبح که از خواب بیدار شدی هوا گرفته بود ، گفتی : مامان جون برف اومده؟
( الهی قربون فهم و شعورت برم که انقد عاقل شدی )
رفتیم رو ترانس دیدیم بله کلی برف اومده جوری که سه روز طول کشید تا آب شد.
این روزا خیلی بهت سخت میگیرم . چون هم فرشها رو شستیم و هم اینکه دکور خونه طوری شده که نباید از حدت بگذری و به خاطر این موضوع خیلی ناراحتم چون تنها گل پسرم تو خونه راحت نیست. ولی خب مامانی باید حق رو به من بدی و زیاد از دستم ناراحت نشی باشه....
چند روز پیش خیلی با هم بحث کردیم . سر اینکه تنها باید تو اتاقت با وسایلات بازی کنی و اونها رو بیرون از اتاقت نیاری و آخر ش هم که یه کاری کردی که مامانی رو شرمنده کردی .یعنی ده دقیقه ایی تو اتاقت بودی و بعد در اومدی و گفتی : مامانی بیا اتاق معراج
وقتی اومدم اتاقت شاخ در آوردم گفتم : چیه ؟
با خونسردی گفتی: قطار ماشین
باورم نمیشد بغلت کردم و محکم فشارت دادم . یه وقتایی یه کارایی میکنی که شاخ در میارم. ملاحظه بفرمایید.
به یک فرشته گفتم:برو و معشوقم که عاشقش هستم را ببوس!! فرشته رفت و وقتی برگشت دیدم چشماش اشکیه و گریه کرده!! به فرشته گفتم: معشوق مرا بوسیدی؟! فرشته گفت: نه نشد !! به فرشته گفتم:چرا؟!فرشته مهربون گفت:دو فرشته هیچ وقت همدیگرو را نمی بوسن
خداوندا، به تو امیدوارم و به تو توکل کرده ام.به من جرأت بده تا قدرتمند شوم. می دانمکـه بـرای رو بـه رو شـدن بـا دغـدغـه هـــای زنـدگـی ام نـیاز بـه قـدرت و جرأت دارم و ازطـریق قـدرت تـو می توانم نرم تر از فرشته و قدرتمند تر از شیر باشم . . .
.:: آدمک آخر دنیاست بخند ، آدمک مرگ همین جاست بخند ، دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند ، آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند ، آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل من تو تنهاست بخند!