شیطونی های معراج در اسباب کشی....
معراج جونم ، این روزا انقد شیطونی و اذیت و شیرین زبونی میکنی که خودم نمیدونم چیکارت کنم ؟؟؟؟
تازگیا یاد گرفتی میری داخل اتاق میشینی و با جدیت میگی : قهرم
هر وقت عصبانی هستی یا کاری که دوست داری انجام بدی و نمیزارم همش میگی : برو برو خونتون ، برو خیابون
وقتی صدای یه ماشینی رو میشنوی میگی: سیب زمینی ، گوجه ، پیاز
تازگیا یاد گرفتی میگی : من معراجم
وقتی منو عصبانی میکنی و میخایی از دلم در بیاری میگی : آقا گرگه
اومد(منظورت خودته)
وقتی میگم بشمار میگی : دو ،سه ، چهار ، پنج (همیشه یک رو جا می اندازی)
شعر النگو و کفگیر و دیگ و پروانه رو هم یاد گرفتی که سر فرصت برات می نویسم...
وقتی از جایی می یوفتی یا زمین میخوری ، میگی : پریدم
تازگیا یاد گرفتی و میگی : بازی بپر بپر(رو صندلیت می ایستی و یکدفعه میپری)
وقتی میری تو آشپز خانه جلو فر میشینی و میگی : تولد تولد دوباره(دوباره کیک درست کن تولد بگیریم)
جمله سازیت عالی شده ، وقتی داخل یه جمع میشیم بلند میگی : سلام ، نماز کسی تمام میشه میگی : قبول ، و خیلی چیزهای دیگه قربونت برم عزیزکم
خیلی دوستت دارم عاشقتم ، زندگی منی ، عمر منی ،ناز گلم