اولین روز برفی 1391
شنبه 1391.09.25
برف نو! برف نو! سلام، سلام
بنشین، خوش نشستهای بر بام
پاکی آوردی ای امید سپید
همه آلودگیست این ایام
یادته اون روز برفی
وسط فصل زمستون
تو پریدی پشت شیشه
من زدم از خونه بیرون
یادته اشاره کردی
آدمک برفی بسازم
واسه ساختنش رو برفا
هرچی که دارم ببازم
گوله گوله برف سرد و
روی همدیگه می چیدم
شاد و خندان بودم انگار
که به آرزوم رسیدم
برف میبارد امشب
و ترا ? خاطره را
بر قلبم می بارد
و چه تنهایی
سرد است
وقتی برف می بارد
بر خاطره ات
و چه تنها خواهم رفت
بی تو و خاطره ات
در شبی سرد و زمستانی
تا رویا
و زمستان گویی آمده است از راه
تا بسوزاند دل
و بلرزاند ...
پیشاپیش یلدا مبارکککککککک