معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

آخ که چقد دوست داشتنی شدی

1391/8/29 15:59
نویسنده : مامانی
704 بازدید
اشتراک گذاری

91.08.29 ـ  معراج عزیزم ناز خوشگلم نمیدونی که چقد دوست داشتنی هستی ...

نمیدونی وقتی که از خواب بیدار میشی چقد بوی تنت خوب و مهربونه ... نمیدونی وقتی مه نفس میکشی عاشق بوی دهانت هستم ... نمیدونی وقتی که میخاهی بخوابی دقایقها یواشکی تو چشمات خیره میشم که بالاخره چشمهات بسته میشه ... نمیدونی وقتی که خوابی چقد بوس کردنت و بغل گرفتنت آرومم میکنه ... نمیدونی وقتی که دستای کوچو و نازت رو توی دستام جا میدی چه حس قوی بودن و همراه داشتن بهم دست میده ... نمیدونی وقتی که بعد ازظهر که از خواب بیدار میشی و بهانه میگیری و میگی : بَبَل (بغل) چقد دوست داشتنی تر میشی ... نمیدونی که شاهد روز بزرگ شدن و جوان شدنت هستم و این حس چقد مغرورم میکنه که من مادر هستم ... نمیدونی الانم که خوابیدی و داری استراحت میکنی چقد دلتنگتم ... وای که بعضی وقتها هوس مَمَه میکنی و سرتو به سینه ام میچسبونی و میگی : ممه اَیی ممه بوس(ممه کثیفه ممه بوس میکنی) چقددوست داشتنی  میشی ... و من عاش این لحظاتت هستم و از ته دل خداوند عالم و توانا روشکر میکنم و با نهایت درد مندی از خدا میخام که این فرشته ناز آسمونی و این پسر خوشگله منو همیشه سالم و سلامت نگهدار   آمین.

 

این روزا خودتو بد جوری تو دل من و بابایی جا کردی  و شما عشق ما هستی.. شما نفس ما هستی...

اصلا معراج معجزه ایی از طرف خداوند برای ما آیا از این بالاتر چیزی هم   هست ؟ من که نمیدونم ...  خدایا سپاس گذارم که یه فرشته آسمونی برای ما فرستادی خودت نگه دارش باش   آمین .

خداوندا سپاس گذارم  که الان دوساله ماه محرم رو با پسر دوردونه ام سپری میکنم . ای امام حسین: خودت پشت و پناه همه نی نی ها باش  آمین .

 

ململکم نازدارم زندگیم : چقد صداقت و چشمان معصوم کودکی ات رو دوست دارم خوشگلم الان که کودکی لذت ببر و خوش و شاد باش و وقتی بزرگتر شدی یادت باشه دیگه این دوران برنمیگرده .البته مامانی همیشه دعا میکنم که در همه مراحل زندگیت شاد و سربلند و پرانرژی باشی 

 

حالا نوبت چندتا خاطره است

اول ـ امروز که داشتم خونمونو مرتب میکردم شما شیطون بلا نمیدونم چای صاف کن رو از کجا پیدا کدی و گذاشتی رو اجاق گاز که البته خاموش بود و گفتی : اِسَند دو (اسفند دود میکنم)

 

دوم ـ این روزا وقتی که دسته از خیابون میگذره یا تلویزیون عذاداری و سینه زنی نشون میده شما دستای کوچولوتو میذاری رو سینه و میگی : حُتی حُتی (حسین حسین) البته به خاطر سردی هوا و ناسازگاریهای آقا معراج هنوز سعادت نداشتیم تو مراسم عذاداری آقا امام حسین شرکت کنیم.آقا امام حسین ما شرمنده ایم...

سوم ـ انقد شیطون شدی که چند روز پیش یه بالش گردو بزرگ رو گذاشتی زیر پاهای خوشگلتو چراغ رو خاموش و روشن میکردی و بعد که از این کار خسته شدی گفتی : بپر بپر . ومیرفتی بالای بالش و و میپریدی پایین و یکدفعه افتادی و خیلی جالب گفتی : شیکس (شکست) گفتم چی ؟ گفتی : پا.  آخ که چقد دلم گرفت این حرفو زدی و محکم بغلت کردم و گفتم خدا نکنه دوردونم...

 

چهارم ـ چند روز پیش رفتیم مهمانی و موقع غذا خوردن و فرار کردن شما شد. یکدفعه دیدم خودتو زدی زمین و گفتی : مُرد گفتم کی ؟ گفتی : هِنا(معراج) گفتم چرا؟ گفتی : توتنگ (تفنگ) وای خدای من نمیدونم این چه حرفایی که معراج میزنه . یعنی انقد باهوشه و هواسش جمعه که کلمه ایی که خیلی وقته پیش زده شده تو ذهنش مونده؟؟؟؟

 

معراج عزیزم یاد گرفته :::

وقتی ازش میپرسم امام اول؟ میگه : علی

وقتی ازش میپرسم امام دوم ؟ میگه : حَدَ(حسن)

وقتی ازش میپرسم امام سوم ؟ میگه : حُتی(حسین)

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان زهرا دختر دوست داشتنی
29 آبان 91 16:18
خدا این گل پسرتو برات نگه داره

لذت مادر بودن را هر روز بیشتر از روز پیش حس کنی

مواظب معراج جون باشید


چشم .مرسی عزیزم
بابايي
1 آذر 91 7:18
پسرم عشقه