شیطون کوچولو...آقا هِنا
سلام گل کلی مامانی ... وقتی از شما پسر عزیزم میپرسم اسمت چیه ؟ میگی : هِنا
دیروز(91.08.16) کلی بهانه گرفتی و گقتی گردو میخام و مامانی هم کلی برات شکوندم البته با کمک خودت ولی دریغ از یک ذره که بخوری
و بعد بهانه ماهی گرفتی و من و شما باهم رفتیم خرید و دوتا ماهی خریدیم و برای شام درست کردم و شما هم کمی خوردیم البته ناگفته نماند که برای ماهی ها کلی ذوق کردی و فروشنده کلی تعجب کرد و توی راه هم به همه نشون دادی و باصدای بلند میگفتی : مایی مایی(ماهی)
غروب هم که بابایی اومد اصلا نذاشتی استراحت کنه و حکم کردی : دَدَ
الهی قربون اون تیپت برم .این گرمکن رو چند روز پیش برات گرفتم و خیلی هم بهت میاد مادر جونم
انقد بلا شدی که خودت در رو باز میکنی ململکم
نمای پشت سرت درختان پاییزی خیلی قشنگه که چون هوا تاریک شده معلوم نیست
(91.08.17)این موش موشی دنبال چی میگرده ؟؟؟؟؟
بدون شرح
مرسی از شما موش موشی عزیزم که به دنبال اشیاء گم شده مامانی هستی
قبل از ناهار خیلی اذیتم کردی و مامانی هم کمی دعوات کردم چه قشقرقی که به پا نکردی
مرد هم انقد لوس میشه؟؟؟؟؟؟؟؟
از تمام اعضای صورتت اشک میومد ازجمله : چشمهای قشنگت ، دماغ قلنبه ات ، و دهان خوش عطرت
خلاصه از دیروزه که خیلی بهانه میگیری و مامانی رو اذیت میکنی ولی نمی دونم چرا؟؟؟؟؟؟