معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

تولدتان مبارک

گاه يک سنجاقک به تو دل مي بندد و تو هر روز سحر مي نشيني لب حوض تا بيايد از راه از خم پيچک نيلوفرها روي موهاي سرت بنشيند يا که از قطره آب کف دستت بخورد گاه يک سنجاقک همه معني يک زندگي است . تولدت مبارک ... سنجاقک زيباي من بیستم فروردین روز تولد پسرم"معراج" وهمسرم"مجتبی" ست .این روز رو به بهترین پسر وهمسر دنیا تبریک میگم. 90.01.20ساعت 8.45دقیقه صبح پسرم متولد شد.خیلی روز قشنگ و تکرار نشدنی بود. از اونجایی که بیستم یکشنبه است تصمیم گرفتیم تولد رو زودتر برگزارکنیم پنجشنبه شب 91.01.17دایی ها، زندایی ها، بچه های دایی ،خاله جون و باباجون و عزیز رو دعوت کردیم. ظهرجمعه90.01.18 عمه ها ، شوهر عمه ها، بچه های عمه ،آقاجون و عزیز رو دعوت ک...
25 فروردين 1391

معراج ترسیده

قبل از عید میخاستم برای تقویم معراج عکس آماده کنم که به پیشنهاد خاله فاطمه ماکارونی رو پختیم ریختیم رو سر معراج طفلکی بچم ازلحظه ای که ماکارونی رو دیدخیلی ترسیدو میبینید بقیه ماجرا رو   ...
22 فروردين 1391

جالب ترین عیدی معراج

از اونجایی که معراج خیلی ببعی دوست داره باباجون(بابای مامان زینب)برای عیدی معراج ببعی خرید امیرمحمد پسردایی معراجه که معراج خیلی دوسش داره البته نوه ارشدخانواده هم هست. اون یکی ببعی که سرش سیاهه برای ثناوستایش دخترخاله های معراجه. ...
22 فروردين 1391

دوازده ماهگی

دوازده ماهگی پاره تنم امروز تو12 ماهه شدی یعنی یکساله که تو رو خدا به ما هدیه داده الان هم خیلی بی تابی چون واکسن زدی و خیلی درد داری اصلا راه نمیری چون نمیتونی پات رو تکون بدی ما هم در کنار بی تابی تو بی تابیم و از درد تو رنج می بریم ولی خب چاره ای نبود و تو به خاطر سلامتیت باید واکسن ميزدي یکی دو روز دیگه خوب میشی گلم خیلی خیلی دوست داریم البته امروز با محمدطاها(همسایه)ومامانش رفتیم برای واکسن زدن اونم واکسن 18 ماهگی زد. بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست وقشنگ ترین روزم ، روز شکفتنت   پسر عزیزم چندوقتیه که چند لحظه می ایسته و چندقدمی راه میره.چون میترسه خیلی نمیتونه...
21 فروردين 1391

نوروز 1391

سال جدید رو به همه ازجمله پسرم ،همسرم ،خانواده ام ،نی نی وبلاگی هاو تمام دوستانی که به وب معراج سر میزنن تبریک میگم. امیدوارم همه نی نی ها صد سال بهتراز این سالها رو داشته باشن. از اونجایی که عروسی عمه فاطمه(عمه معراج)تو تعطیلات نوروز بود مامانی نتونستم به وبلاگ معراج سر بزنم آخه سرم خیلی شلوغ بود. موقع سال تحویل معراج بغل مامانی بود بابا هم قرآن میخوند.منم همش مراقب بودم که قناری چیزی رو بهم نزنه....به خاطر معراج مجبورشدیم سفره مختصری گوشه خونه روی میز پهن کنیم   سیزده بدر روز سیزده بدر اول رفتیم باغ باباجون(بابای مامان زینب) بعد ازناهار رفتیم باغ آقاجون(بابای بابا مجتبی) به ما که خیلی خوش گذشت  امیدوارم به همه خ...
21 فروردين 1391

چهارشنبه سوری

سه شنبه 90.12.22 به خاطر مراسم چهارشنبه سوری اول رفتیم خونه آقاجون معراج(بابای بابامجتبی)ولی با اولین کپسولی که علیرضا(پسر عمه کبری) زد آقامعراج زد زیر گریه.ازاونجایی که شام خونه باباجون (بابای مامان زینب)دعوت بودیم زود رفتیم اونجا ولی اونجاهم گریه می کرد.خلاصه اینکه الان دوساله من چهارشنبه سوری ندارم آخه سال گذشته هم به خاطر دندون درد همش خونه بودم.ولی اشکال نداره ان شااله پسرم صحیح و سالم باشه اینا درست میشه. راستی امشب برای اولین بار معراج گفت : قاقا چند روزی هم هست که گل پسرم بای بای یادگرفته مرواریدای دهن پسرم شده 5 تا. چون دندون نیش سمت راست معراج دراومده معراج یادت گرفته نانای میکنه بعدش هم میگه: ددد(یعنی دست بزن...
15 فروردين 1391

خرید عید

چند روز پیش (مامان زینب و بابامجتبی)،قناری رو بردیم خرید.چشمتون روز بد نبینه معراج خیلی اذیت کرد. به خاطر همین زیاد نتونستیم بچرخیم .(البته فکرکنم دلش نیومد پول بابایی رو خرج کنه)   انشااله نی نی کوچولوی من هرسال با خوشی و سلامتی خرید کنه.  " آمین " ...
18 اسفند 1390

خونه تکونی

از شکلات کوچولوم ممنونم که امسال تو خونه تکونی بهم کمک کرد         کلی هم شیطونی کرد جوری که مامانی و بابایی عصبانی شدیم بعد که دید اوضاع خرابه خودشو لوس کرد . مشاهده کنید... موش موشی شد. آخه زمانی که خیلی شیطونی میکنه موش موشی میشه که دل مامانی و بابایی رو بدست بیاره ...
15 اسفند 1390

درباره معراج جون

معراجه من یادگرفته : وسایلی که تودستای کوچولوشه میاندازه زمین و بعد میگه : اه اه هر چیزی رو که میبینه میگه : چی چیه تازگیا میگه : او او اوه   ازهمه دوستانی که از وب معراج دیدن میکنند و کسانی که نظراتشونو میذارن تشکر میکنم  
15 اسفند 1390