معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 27 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

سالگردازدواجمان مبارک

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مجتبی جان ، با یک دنیا شور و اشتیاق وضوی عشق می گیرم و پیشانی بر خاک می گذارم و خداوند را شکر می کنم که ما را با یکدیگر آشنا کرد آرزو می کنم در لحظه لحظه زندگی مشترکمان در کنار فرزندمان عاشقانه و صادقانه به پیوندی که بسته ایم تا ابد وفادار باشیم . خوشبختی من در بودن باتو است و روز رسیدن به تو تقدیر خوشبختی من است تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم. وپنجمین سالگرد ازدواجمان میگذرد.عزیزم تو هم مثل همیشه تمام سعی خودت رو میکنی که ما در آسایش باشیم .اینجا ب...
19 ارديبهشت 1391

عکسهای شکلات کوچولو

امان از دسته خاله فاطمه   قربون اون چشمهای درشتت بشم جیگرطلا   معراج درحال تق تق(شلیک)کردن   معراج جونم خیلی مهربونه وقتی میگم به مامان بوس بده لبشو میذاره رو لبم و مثلا بوس میکنه ...
17 ارديبهشت 1391

پارک مادر

91.02.15 جمعه.  چون کل هفته رو خونه بودیم صبح جمعه بابامجتبی ماروبرای گردش بردپارک مادر خیلی خوش گذشت ناهار اونجا خوردیم و کلی بازی کردیم. البته بعضی وقتها معراج توکار بزرگترها دخالت میکنه بعداز کلی بازی و تفریح و ... داخل شهر کمی گردش کردیم و شام خوردیم و رفتیم خونه. فکرشو نمیکردیم معراج عاشق پیتزاباشه. باید بگم که مامانی رقیب پیداکرد ملاحظه بفرمایید ...
17 ارديبهشت 1391

این چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟

تکیه کلام پسر گلم شده این چیه ؟؟ مخصوصا وقتی موتور یا دوچرخه میبینه.به خاطر همین جندروز پیش رفتیم برای پسرم سه چرخه خریدیم. خیلی دوسش داره نمیذاره کسی بهش نزدیک بشه     ...
17 ارديبهشت 1391

تسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه (ص)

دنبال جنازه ات اگر می نالم      آهسته تر از مرغ سحر می نالم دیشت سر بالین تو اشکم می ریخت     امشب به غریبیِّ پدر می نالم    ٩١٠٢٠٦ ـ  پسر عزیزم دیشب تصمیم گرفتیم که به مناسبت شهادت بی بی خانم فاطمه زهراامروز بریم امامزاده داوود. صبح زود بلند شدیم من و شما و بابایی وعلیرضا(پسرعمه کبری)وامیرمحمد(پسرخان دایی) و راه افتادیم . اولش کلی تگرگ اومدچند دقیقه بعد که هوا نسبتا خوب شد رفتیم برای زیارت کردن.وقتی که وارد صحن شدیم شما خیلی بغض کردی نمیدونم چراقربونت برم.و بعداز چندتا عکس انداختن رفتیم تو ماشین آخه هوا کمی سرد بود (ترسیدیم خدایی نکرده جوجوی نازنازی مون مریض بشه) باعرض معذرت شما غذاتو...
7 ارديبهشت 1391

شهربازی پروما

٩١.٠١.٠٣  امروز به خاطر آقا معراج رفتیم شهربازی(مامانی،بابایی) که آقا تفریح کنه، اولش خیلی خوش گذرونی کرد و بهش خوش میگذشت ولی طبق معمول خیلی زود دلشو زد حتی نذاشت یه عکس خوب ازش بگیرم... این روزا خیلی اذیت میکنه . خیلی بهانه گیر شده با همه چی کارداره به خاطر همین تصمیم گرفتم یکی دو روز در هفته ببرمش مهدکودک . آخه طفلکی حق داره صبح تا شب تو آپارتمان تنهاست البته یکتا دختر همسایمون 6 سالشه خیلی وقتها میاد خونمون باهم بازی میکنن ولی .... خب بگذریم چندتا عکس رو میذارم برای یادگاری که آقا بزرگ شد ببینه و به کارهاش بخنده... البته ناگفته نماند مامانی هم این روزا خیلی حوصله ام سر میره به خاطر شما گل پسرم از کارم زدم و خونه نش...
5 ارديبهشت 1391

تقويم سال 1391

راستي اين تقويم عيديه كه معراج درنظر گرفته براي دوستاش،بابايي با سايز A3 براش پرينت رنگي گرفته. ...
4 ارديبهشت 1391

معراج جونم راه میره

٩١.٠١.٢٧ حدود دو روز که پسرم با اون پاهای کوچولوش به تنهایی راه میره ولی امروز یه جوردیگه است انگارمستقل تر از روزای دیگه بود.خودش هم خیلی ذوق میکنه ازاینکه راه افتاده و وقتی پاهاشومیبینه که رو زمینه تندتر راه میره معراج گلم یک سال و یک هفته و یک روزگیت   مبارک معراج مامان وجودت همیشه همیشه سلامت باشه و لبای کوچولوت همیشه پر خنده. خدایا : شاکرم ازاینکه پسرخوب،سالم،زیباومهربانی به من هدیه کردی.   معراج جونم :   اعضای بدنشو ازجمله: پا ، دست ، ناف ،چشم ، بینی ، لب ، سر شو کامل میشناسه. وقتی میگم بابارو بترسون سرشو میکنه طرف باباشو بعد میگه:  خوخو وقتی میگم بابا رو بکش ا...
28 فروردين 1391