معراجمعراج، تا این لحظه: 13 سال و 24 روز سن داره

وبلاگ شخصي سيد معراج حسيني

چه بنویسم

چه بنویسم از این غمها دلم خسته ست از این دنیا از این دنیای وا نفصا از آوارش که ریخته بر سر ما چه بنویسم که عمریست در پی غمها روانم روانم در پی غمها و راه خود نمی دانم نه از شب می نویسم نه از روزهای تکراری نه از ماها نه سالهای بیزاری چه بنویسم از : مکرر ها مرارتها شرارتها مصیبتها از آدمهای دل سنگی تهی از هر محبتها از دفتر خاطراتی که ندارد یک صفحه از قشنگیها مرا نای نوشتن نیست   چه بنویسم از این غمها از این عصیان انسانها به پایان میرسم...
14 تير 1394

آخرین روزهای بهاری

معراج و آیسا در گندم زارها   گردش در یک روز بهاری معراج در انجام کارها به مامانی کمک میکنه   معراج میگه این کره زمینه ... اینجایی که درخته جنگله و اونجایی که سبز رنگه دریاست این هم لانه مارهای معراج ...
14 تير 1394

يک ماه و سه خورشيد در اين ماه آمد

مهدي جان ! روا بود که گريبان ز حجر تو پاره کنم ... دلم هواي تو کرده بگو چه چاره کنم ... اللهم عجل لوليک الفرج تا کسي رخ ننمايد ز کسي دل نبرد دلبر ما دل ما برد و ز ما رخ ننمود اللهم عجل لوليک الفرج نیستی ببینی ،که عید دیگه بی رنگ شده نیستی ببینی ، که دارم ،از غم دوریت میسوزم نیستی ببینی ،که از این آدمکا دل بریدم نیستی ببینی ،که زندگی بی تو حرومه نیستی ببینی ،که  دیگه پاکی دنیا تمومه نیستی ببینی ،که دارم حسرت مهرت میخورم نیستی ببینی ،که نمیتونم خوب ببینم نیستی ببینی ،که دلم داره با غصه میمیره نیستی ببینی ،که عید دیگه بی رنگ شده ...
12 خرداد 1394

معراج جونم با سواد شده

  عدد های زیر رو آقا معراج خودش به تنهایی نوشته . پسر گلم ساعت رو یاد گرفته . البته نه دقیق .  مثلا : ساعت 2:40 دقیقه رو میگه : عقربه کوچیکه بین 2و3 و عقربه بزرگه روی8 بازم خیلی خوبه ...نه ...   ...
9 خرداد 1394

دلتنگی:دلتنگی یعنی فاصله ای که با هیچ بهانه ای پر نمی شود !

اینجـــــا غروبـــــــــــ سنگ تمام میگذارد برای دل تنگـــــــی هایــــم حوصله ام برفی ست با یک عالمه قندیل دلتنگی از گوشه های دلم آویزان آهای کافی ست کمی ها کنی که آب شوم....   چقدر نوازش دست های مهربانت خوب است چقدر نگاه چشمهای مهربانت خوب است و من دلم برای همه چیزهای خوب تنگ میشود …   عجب وفایی داره این دلتنگی ! تنهاش که میذاری میری تو جمع و کلی می گی و می خندی بعد که از همه جدا شدی از کنج تاریکی میاد بیرون وایمیسته بغل دستت و دست گرمشو میذاره رو شونت برمیگرده در گوشت میگه : خوبی رفیق ؟ بازم خودمم و خودت !   کاش به جای دلم گلویم تنگ می شد هوا نمی ر...
6 خرداد 1394

معراج به مهدکودک تاتی میرود

 چند وقتی بود که با بابایی تصمیم گرفته بودیم که شما رو به مهد بفرستیم . بعد از کلی تحقیق مهد تاتی رو انتخاب کردیم . و الان شما حدود یک ماهه که میری مهد کودک... پسر گلم انشااله روزی برسه که به تحصیلات عالیه برسی... معراج و کاردستی های مهد آرزو م اینه که همیشه موفق باشی   بهترینم... ...
6 خرداد 1394

سلام بهاری:عزیزم برایم مثل همین “بهار” می مانی...

به مناسبت تعطیلات رجبیه با خاله محدثه (دوسته خوبم )و خانوادش دوروز  تو باغ آقاجون موندیم.شما و یسنی تا تونستین شیطونی و خاک بازی کردین. آغاز نهمین سالگرد ازدواجمان مبارک باشه .... به این مناسبت مجتبای عزیزم تدارک کیک و آقا معراج هم ترتیب شمعها رو داد.. از وقتي با هميم روزها و روزها گذشته چه تلخ چه شيرين معبود را شاكرم كه در تلخيها كنارم بودي و در شاديها را به كامم شيرين تر كردي عزيز لحظه هاي بيقراريم آغاز نهمین سالگرد ازدواجمان مبارك ... ...
6 خرداد 1394

مسافرت به جزیره کیش

یه تولد سه نفره و مختصر و دریایی تور کشتی خیلی خیلی خوب بود کشتی آکواریوم شهر زیر زمینی کاریز میگه : مامان همه ژستها نباید مثل هم باشه که.... معراج به ماهی که ماهیگیر گرفته بود نون میداد تانمیره     ...
19 ارديبهشت 1394

گشت و گذارهای معراج در نوروز 1394

رنگ زدن تخم مرغ آقا معراج تیپ آقا معراج در نوروز 94 آقا معراج در حال نواختن سنتور مامانی دهم فروردین در برج میلاد معراج در باغ و وحش ارم چشم تو چشم شدن با شیر چه مزه ای داره ؟؟؟؟ معراج میگه :مامان من لباس بابایی رو میپوشم هر کی عید دیدنی اومد فکر کنه من بابا مجتبی هستم 13بدر 94درباغ آقاجون سبزه گره زدن   ...
19 ارديبهشت 1394