شب یلدا
اولین سالی بود که پسرخوشگلم در شب یلدا حضور داشت، به خاطر همین مامانی به سلیقه خودم یه هندونه کوچیک برای پسرم تزیین کردم که شب ببریم خونه آقاجون(بابای بابامجتبی) و باباجون(بابای مامان زینب) عکس بگیریم. شب یلدا معراج کوچولو تا تونست شیطونی کرد. مامانی هم یه عکس خوب نتونستم ازش بگیرم .البته غروب دایی مجید زحمت کشید و کمک کرد که پسرمو ببرم آتلیه و چندتایی ازش عکس بگیرم. از اونجایی که عمه فاطمه نامزده ، و عمو داوود(نامزدعمه فاطمه)براش عیدی آورده بود آقامعراج شیطنتش گل کرده بود و میخواست همه رو بهم بریزه ... پسر گلم ایشالا صدسال از این شبها داشته باشی و همیشه سالم باشی ...
نویسنده :
مامانی
10:27